Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرارو- چارلی وارزل، خبرنگار و ستون‌نویس نشریه «آتلانتیک» است. او پیش از این سابقه نویسندگی برای صفحات اصلی نیویورک تایمز را داشته و نویسنده ارشد بخش فناوری در بازفید نیوز (Buzz Feed News) بوده است. از جمله افتخارات چارلی وارزل می‌توان به نوشتن مقاله جنجالی ملت ردیابی شده (One Nation Tracked) در نیویورک تایمز اشاره کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این مقالات مجموعه‌ای از هفت قسمت بودند که طی آن تاثیرات گوشی‌های تلفن همراه بر روی رفتار مخاطبان و کنترل دولت‌ها و ابرقدرت‌ها بر انسان‌ها مورد بررسی قرار گرفته بود. چارلی برای نوشتن مقاله ملت ردیابی شده به مرحله فینال جایزه گزارش ملی لیوینگستون سال ۲۰۲۰ میلادی راه یافت. هم چنین، او در سال ۲۰۱۹ به دلیل گزارش ‌هایی که در مورد مبارزه علیه قوانین نقض شده حریم خصوصی توسط فیس بوک نوشته بود توانست جایزه میرر «میرر» را از آن خود سازد.

به گزارش فرارو به نقل از آتلانتیک، در طول یک دهه گذشته سیلیکون ولی آموخته که اخبار عرصه‌ای است که اگر مراقب نباشید می‌تواند یک مدیر اجرایی ترسو را به یک شرور بین المللی تبدیل کند و شما را به پشت میز شهادت در مقابل اعضای کنگره بکشاند. پس جای تعجبی ندارد که غول‌های فناوری تصمیم گرفته‌اند که به مقابله با اخبار بپردازند. پس از انتخابات ۲۰۱۶ میلادی اخبار بیش از آن که مسئولیت سنگین برای داوری حقیقت را برعهده داشته باشند به یک باگ تبدیل شدند. سپس شرکت‌ها به آرامی از اخبار صرفنظر کردند. فیس بوک دید خود را در فیدهای کاربران کاهش داد. متا و گوگل هم توزیع محتوای خبری در کانادا را محدود کردند.

«آدام موسری» رئیس اینستاگرام متا خاطرنشان کرد که «تردز» جدیدترین شبکه اجتماعی آن شرکت برای تقویت محتوای خبری تلاش نخواهد کرد. ایلان ماسک ظاهراً به عنوان بخشی از یک پروژه سیاسی ارتجاعی علیه مطبوعات توئیتر را نابود کرد و تصمیماتی گرفت که به جایگزینی آن با «ایکس» انجامید و به معنای واقعی کلمه مملو از زباله شده است! همان طور که «نیویورک تایمز» اخیرا اشاره کرد پلتفرم‌های اصلی آنلاین در حال جدا شدن از انتشار اخبار هستند. در نتیجه، الگوریتم و مدیران کوته فکر عرصه فناوری در این زمینه مقصر بوده‌اند.

پلتفرم‌ها به ویژه فیس بوک سازمان‌های خبری را تشویق کرده‌اند تا استراتژی‌های انتشار پیشین خود را بازتعریف کنند از جمله از طریق چرخش‌های فاجعه‌بار به سمت ویدئو که تنها برای تغییر جهت هماهنگ با به روزرسانی الگوریتم صورت گرفته است. آنان هم چنین اجازه داده‌اند از پلتفرم‌های‌شان برای تبلیغات خطرناک استفاده شود که اطلاعات مشروع را از بین می‌برد. با این وجود، شاید یک جنبه دیگر  برای دور شدن عرصه فناوری از اخبار وجود داشته است. این صرفا پلتفرم‌ها نیستند که با اخبار سنتی احساس بیگانگی می‌کنند بلکه خوانندگان نیز چنین تمایلی پیدا کرده اند.

هفته گذشته مرکز تحقیقاتی پیو نتیجه مطالعه تازه‌ای را منتشر کرد که نشان می‌داد در فاصله سال‌های ۲۰۲۱ یا ۲۰۲۲ تعداد کمتری از بزرگسالان گفته‌اند که به طور منظم اخبار را دنبال می‌کنند و دنبال کردن اخبار توسط آنان در کم‌ترین میزان ممکن در مقایسه با سال‌های پیش از آن بوده است. آن مرکز تحقیقاتی از سال ۲۰۱۶ میلادی به طور متوالی هرساله این پرسش را مطرح کرده است. زمانی که جمعیت‌شناسی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهید نتایج برای‌تان جالب توجه می‌شود.

به طور کلی ۳۸ درصد از بزرگسالان امریکایی اخبار را از نزدیک دنبال می‌کنند در حالی که این میزان در سال ۲۰۱۸ میلادی ۵۲ درصد بود. نتیجه داده‌های جمع آوری شده «اکسیوس» در سال ۲۰۲۲ میلادی نشان می‌داد که علیرغم رخدادهایی مانند حمله به ساختمان کنگره در تاریخ ۶ ژانویه، جنگ روسیه علیه اوکراین و سایر رویدادهای مهم، میزان پیگیری اخبار از طریق رسانه‌های خبری، سایت و برنامه‌های خبری یا اخبار شبکه‌های تلویزیونی و اخبار منتشر شده در رسانه‌های اجتماعی رو به کاهش بوده است. اعتماد به رسانه‌ها در دو دهه گذشته و به ویژه در چند سال گذشته به شدت کاهش یافته است هرچند در میان جمهوری خواهان این کاهش اعتماد نسبت به رسانه‌ها بیش‌تر بوده است.

بخش عمده‌ای از سرزنش‌ها نیز متوجه تلاش‌های جناح راست امریکا برای مشروعیت زدایی از رسانه‌های جریان اصلی بوده است. از سوی دیگر اما تغییرات نسلی در جریان بوده اند. میلیون‌ها جوان به اینفلوئنسرها و تولید کنندگان محتوا در اینستاگرام و هم چنین در تیک تاک تبدیل شده و یا خود میزبان پادکست هستند که به عنوان منابع قابل اعتماد خبری قلمداد شده اند. در چنین بستری اعتماد مصرف کننده لزوما بر اساس کیفیت گزارش دهی یا اعتبار و سابقه برند خبررسان شکل نمی‌گیرد بلکه براساس رابطه پاراسوشیال یا یکطرفه بین اینفلوئنسرها یا سلبریتی‌ها با مخاطبان و هواداران‌شان شکل خواهد گرفت.

شما می‌توانید ببینید که چگونه افکار عمومی در نظرسنجی‌های مربوط به دهه ۲۰۱۰ میلادی تغییر کرده است. در سال ۲۰۱۴ میلادی ۷۵ درصد از بزرگسالانی که توسط پیو مورد پرسش قرار گرفتند اشاره داشتند که اینترنت و رسانه‌های اجتماعی به آنان کمک می‌کند تا از اخبار ملی بیش‌تر مطلع شوند.

با این وجود، تا سال ۲۰۲۰ میلادی دیدگاه متعارف جمعیت تغییر پیدا کرد. در آن سال نظرسنجی پیو با طرح پرسش از ۱۰ هزار نفر نشان داد که بزرگسالان آمریکایی که عمدتا اخبار سیاسی خود را از طریق رسانه‌های اجتماعی دریافت می‌کنند کمتر درگیر اخبار هستند و به طور خاص از اطلاعات کم‌تری در مورد رویدادهای جاری و سیاسی برخوردار هستند. شاید بهترین راه برای درک این موضوع در نظر گرفتن تاثیراتی باشد که اخبار آنلاین و پلتفرم‌های اجتماعی بر یکدیگر داشته اند.

در پاییز ۲۰۱۳ میلادی زمانی که در بازفید نیوز مشغول به کار بودم به همراه همکاران‌ام متوجه شدم که تقریبا یک شبه فیس بوک به اصطلاح شلنگی از ترافیک را بر روی بخش خبری باز کرده بود. بر اساس داده‌هایی که در آن زمان به دست آوردم ظرف مدت سه ماه تغییر ظریفی در الگوریتم فید خبری فیس بوک باعث شد که بیش از ۲۰۰ سازمان خبری مختلف در آن پلتفرم بیش‌تر قابل مشاهده شوند. در سال‌های پس از آن انتشار دهندگان خبر به دنبال ارتقای جایگاه‌شان بودند. افرادی که بیش‌تر روی پیوندهای‌شان کلیک خورده می‌شد راضی‌تر بودند زیرا این به معنای تبلیغات بیش‌تر بود که به نوبه خود به معنای کسب و کارهای سالم‌تر قلمداد می‌شد.

سازمان‌ها استراتژی‌های رسانه‌های اجتماعی را اتخاذ کردند که برای تبلیغ و بسته بندی محتوا به روش‌هایی که از نظر الگوریتمی خوشایند و به راحتی قابل هضم برای افرادی باشد که به طور معمولی روی گوشی‌های تلفن همراه پیمایش می‌کنند طراحی شده اند. برخی از این استراتژی‌ها تلاش‌های بدبینانه برای وایرال شدن بودند اما بیش‌تر آن‌ها تلاش‌های جدی برای دستیابی به مردم از طریق توزیع گسترده ارائه شده توسط شبکه‌های اجتماعی بزرگ بودند.

چرخه اخبار سرعت بیش‌تری پیدا کرد اخبار گزارش می‌شد، برداشت‌هایی درباره آن اخبار منتشر می‌شدند، و همه آن‌ها از طریق شبکه‌های اجتماعی توزیع می‌شد جایی که روزنامه نگاران می‌توانستند به راحتی معیارها را دنبال کنند تا ببینند چه چیزی خوب عمل می‌کند و سپس پوشش خود را مطابق با آن تغییر می‌دادند.

توئیتر به طور خاص تبدیل به یک ویراستار بالفعل برای اتاق‌های خبر شد. این امر باعث آغاز رقابت به انتشار دهندگان خبر در حوزه آنلاین شد. این پلتفرم به تبدیل برخی روزنامه نگاران به اینفلوئنسرهای آنلاین و سلبریتی‌های خرد کمک کرد و بخشی از روند جمع آوری اخبار را در معرض دید عموم قرار داد اما با انسانی کردن روزنامه نگاران این پلتفرم‌ها آنان را در معرض حملات و آزار و اذیت قرار دادند. سازمان‌های خبری سنتی خبرنگاران خود را تشویق می‌کردند که از رسانه‌های اجتماعی برای تبلیغ کارشان استفاده کنند اما وقتی همان خبرنگاران نظرات شخصی خود را منتشر می‌کردند سرکوب می‌شدند.

در عرصه سیاست رابطه‌ای عجیب و چرخه‌ای ایجاد شد. الگوریتم‌های رسانه‌های اجتماعی که برای وایرال شدن تبلیغات و تعامل ایجاد شده‌اند یک مزیت طبیعی را در اختیار بی‌شرم‌ترین سیاستمداران دادند که دونالد ترامپ در صدر آنان قرار داشته است. شهرت ترامپ در رسانه‌های اجتماعی نه تنها به او کمک کرد تا طرفداران خود را جلب کرده یا پول جمع آوری کند بلکه پوشش رسانه‌ای بیش‌تر در مورد او را نیز قابل توجیه ساخت.

حتی در حال حاضر، پست‌های او در شبکه اجتماعی خود یعنی Truth Social به عنوان رویدادهای خبری پوشش داده می‌شود. طبق منطق رسانه‌های اجتماعی محبوبیت ترامپ او را خبرساز کرد که به نوبه خود باعث محبوبیت بیش‌تر او شد و سپس او را از نظر خبری ارزشمندتر ساخت. از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ میلادی محتویات خبری مسلما منبع اصلی رسانه‌های اجتماعی بود. صفحات عظیم و فرا حزبی فیس بوک با به اشتراک‌گذاری روایت‌های خبری انبوهی که برای تحریک کاربران طراحی شده بودند برای لحظه‌ای به برخی از تاثیرگذارترین سرویس‌های رسانه‌ای روی سیاره زمین تبدیل شدند.

در طول دهه ۲۰۱۰ میلادی فعالان، روزنامه نگاران، تبلیغ کنندگان، سیاستمداران، ملی گرایان سفید پوست، و نظریه پردازان توطئه در این فضاها گردهم آمدند و پلتفرم‌ها در عمل به میادین جنگ تبدیل شدند که در آن اخبار مهمات اصلی قلمداد می‌شدند. همان طور که «مایکل کالفیلد» محقق نوشته است یک تیراندازی جمعی غم‌انگیز یا حتی صرفا روایتی در مورد یک فاجعه زیردریایی به شواهدی برای تطبیق با موقعیت ایدئولوژیک و به عنوان راهی برای حمله به دشمن تبدیل شد.

تا سال ۲۰۲۰ میلادی تجربه جستجو از میان خرابه‌های رسانه‌های اجتماعی برای اطلاع از جهان بسیار وحشتناک بود. شاید تاریک‌ترین روزهای پاندمی ویروس کرونا گویای این موضوع باشد که عمل خواندن اخبار به عنوان «شوم گردی» * (Doomscrolling) تغییر نام پیدا کرد و مردم مدت هاست که توئیتر را «مکانی جهنمی» می‌نامند.

پس جای تعجبی ندارد گه مردم و پلتفرم‌ها صرفنطر کردن از اخبار را از آن زمان آغاز نمودند. این تجربه تلخی بود. به همین ترتیب، منطقی است که برخی از تصمیم گیری‌ها برای حذف اولویت بندی اخبار الگوریتمی توسط کاربران به‌عنوان یک تغییر مثبت تلقی می‌شود: نظرسنجی اخیر Morning Consult نشان داد که افراد فیس‌بوک را بیش‌تر دوست دارند چرا که از ماهیت خبری آن کاسته شده است.

با این وجود، آینده ممکن است بسیار شبیه به بخش‌هایی از زمان حال باشد جایی که در آن اینفلوئنسرها به مخاطبان زیادی فرمان می‌دهند و شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مبتنی بر متن در جایگاه دوم در مقایسه با پلتفرم‌های ویدئویی با الگوریتم‌های پیش فرض مانند تیک تاک قرار می‌گیرند. به نظر می‌رسد این امر احتمالا همزمان با از دست دادن مداوم قدرت و نفوذ فرهنگی سازمان‌های خبری باشد.

«جان هرمان» در مقاله تازه‌ای اشاره کرده بود که مبارزات انتخاباتی ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ امریکا ممکن است «اولین انتخابات مدرن در ایالات متحده بدون حداقل رسانه‌های قابل دوام» باشد که روایت‌های سیاسی گسترده را شکل می‌دهند. این ممکن است تحولات بدی به نظر نرسد اما دست کم گمراه کننده بوده و توسط الگوریتم‌های مبهم‌تر تقویت می‌شود. اگر چه بدیهی است که باور دارم افول رسانه‌های سنتی تاثیرات مخربی بر روزنامه نگاری و درک ما از جهان و گفتمان عمومی خواهد داشت با این وجود، شایان ذکر است که رویکرد اقتصاد محور به اخبار اعتماد را از سازمان‌های دارای معیار و شیوه‌ها به افرادی با مجموعه‌ای از انگیزه‌ها و تاثیرات‌شان تغییر می‌دهد.

اگر چنین عصر اطلاعات رایگانی برای همگان فرا برسد یک عنصر تراژیک در زایش آن وجود خواهد داشت. دسترسی بدون اصطکاک و توزیع شگفت‌انگیز رسانه‌های اجتماعی باید شریک مناسبی برای اخبار باشد همان نوع رابطه‌ای که ممکن است اعتماد به موسسات را تقویت کند و یک واقعیت مشترک پایدار را پرورش دهد. با این وجود، هیچ یک از این انتظارات محقق نشدند. رسانه‌های اجتماعی بدترین‌ها را در کسب و کار خبری به ارمغان آوردند و اخبار نیز به نوبه خود بدترین‌ها را در بسیاری از رسانه‌های اجتماعی به ارمغان آوردند.

*به معنای رصد وسواس گونه رسانه‌های اجتماعی و وب سایت‌ها برای یافتن اخبار بد است که باعث ترشح هورمون‌های استرس شده و بر سلامت روانی و جسمی شما تاثیر می‌گذارد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: رسانه های اجتماعی اخبار قیمت طلا و ارز قیمت موبایل رسانه های اجتماعی روزنامه نگاران پلتفرم ها سازمان ها رسانه ها تبدیل شد فیس بوک بیش تر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۴۳۸۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمله روزنامه جوان به مدافعان تعطیلی شنبه

آفتاب‌‌نیوز :

روزنامه جوان نوشت: دین برای زمان اهمیت ویژه قائل است. اسلام به برخی زمان‌ها نگاه ارزشی دارد . عناوینی، چون «شب قدر، روز مبعث، عید غدیر، روز عاشورا، عید فطر، شب جمعه و روز جمعه» نشان از نگاه خاص اسلام به برخی از زمان‌ها و جانمایی خاص آن در زندگی انسان مسلمان دارد.

اساساً اسلام یکی از عناصر تنظیم‌گر در سبک زندگی اسلامی را زمان می‌داند. توجه به ساعات خاص، روزهای هفته، روزهای خاص در ماه، روزهای خاص در سال همه گویای نوع نگرش اسلام به مقوله زمان است.

تجربه نشان می‌دهد هنگامی که دو روز تعطیل است، به طور طبیعی روز دوم به عنوان روز اصلی تعطیل قلمداد می‌شود. چه اینکه امروزه در تهران روزهای پنج‌شنبه تعطیل است و مردم از آن به‌عنوان روز کارهای عقب‌مانده استفاده می‌کنند و جمعه را تعطیل به‌معنای استراحت و تفریح به شمار می‌آورند. چهره عمومی شهر نیز جمعه را به عنوان روز تعطیل نشان می‌دهد.

تحولات فرهنگی هیچ‌گاه یک‌شبه رخ نمی‌دهد. ذهنیت اجتماعی آرام‌آرام شکل می‌گیرد. به امروز که ذهنیت عمومی جمعه را روز تعطیل می‌داند نگاه نکنید. تعطیلی شنبه به‌مرور زمان و طی یک دهه آینده موجب خواهد شد ذهنیت اجتماعی جمعه را از مدار و محور بودن تعطیلات خارج کند و جمعه نقشی را در زندگی بیابد که امروز پنج‌شنبه به‌عنوان روز نیمه‌کاری و کم‌کار هفته انجام می‌دهد.

جایگاه جمعه در فرهنگ اسلامی، اما جایگاه خطیری است. در اسلام جمعه محور بخشی از اعمال عبادی فردی و اجتماعی، رسیدگی‌های فردی و دینی به شمار آمده‌است. از صبح جمعه که با دعای ندبه و انتظار ظهور آغاز می‌شود تا ظهر جمعه که محل اجتماع مسلمین در نماز جمعه است. تا ده‌ها آداب فردی که برای جمعه تصویر شده‌است.

جمعه روز خاص و نماد اسلام است و به نوعی از شعائر اسلامی شناخته می‌شود. در برابر شنبه که نماد یهود است و یک‌شنبه که نماد مسیحیت است. ما نسبت به بعد نمادین روزها غفلت داریم.

بعد نمادین دین یکی از عناصر هویت‌سازی دینی است. عنصر هویت‌ساز مرز شما با غیر شما و دیگری شما را تعیین می‌کند، اما غفلت از آن موجب درهم آمیختگی فرهنگی، هویت‌زدایی و عدم تشخص آن جامعه می‌گردد. ظاهر استدلال برای تعطیلی شنبه‌ها خیلی روشن و در نگاه ابتدایی مقبول است. باید برای تجارت خارجی خود را با ایامی که جهان در حال کار است، هماهنگ باشیم، اما نکته این است که مسئله را نباید سطحی دید.

مسئله فقط تعطیلی یک روز نیست، مسئله تغییر نظم اجتماعی است. نظم اجتماعی باید بر اساس یک منطق روشن تنظیم شود. تعطیلی شنبه‌ها یعنی محوریت نظم اجتماعی بر اساس منطق اقتصادی، اما تعطیلی جنبه تنظیم نظم اجتماعی براساس منطق فرهنگی است. اسلام برای حیات انسانی ارزش ویژه بر مدار حیات طیبه قائل است و نظم اجتماعی را نیز براین مدار سامان می‌دهد. (این بخش نیازمند توضیح و تبیین فنی و براساس روح شریعت است.)

در نامه اخیر اتاق بازرگانی ایران خطاب به مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم تعطیلی شنبه‌ها این است:

«اثربخشی اقدامات دولت برای افزایش ارتباط با سایر کشورهای بلوک شرق و غرب و توسعه روابط تجاری و اقتصادی، در گرو پذیرش هر چه بیشتر استانداردهای اقتصاد جهانی است.»

این استدلال که باید خودمان را با نظم جهانی در حوزه اقتصاد تطبیق دهیم، آشناست. سال‌ها قبل طیفی سخن از جامعه جهانی می‌زدند، اما این جهان، جهانی است که امریکا و غرب محور آن هستند. حرکت به‌سمت استانداردهای مثلاً جهانی یعنی پذیرش گام‌به‌گام نظم غربی در حالی‌که امروز دنیا در حوزه‌های مختلف از جمله اقتصاد در حال عبور از نظم فعلی و تک قطبی است.

تشکیل پیمان‌های مالی و اقتصادی بزرگ، چون پیمان شانگ‌های و بریکس، پیمان‌های مالی دو یا چندجانبه و دلارزدایی همه به‌معنای عبور از نظم موجود است. در چنین دوران عبور از نظم امریکایی سوق دادن کشور به سمت آن نوعی ارتجاع تمدنی است.

تأکید می‌کنم مسائل کلان را نباید اتمیک و نقطه‌ای دید، تعطیلی شنبه‌ها را باید در یک اتمسفر کلان فرهنگی، اجتماعی، ملی و بین‌المللی تحلیل کرد. پیامدها، روندها، آسیب‌ها و دیگر جوانب باید در این بستر تحلیل و بررسی شود. پس مسئله تنها تعطیلی یک روز نیست، مسئله تحول در رویکرد کلان جامعه، وجهه اجتماعی، پیام پنهان این تصمیم به ناخودآگاه جامعه است.

دیگر خبرها

  • تصاویر واقعی است؛ خبری از کپسول آتش نشانی نیست!+ عکس
  • رسانه‌های بیگانه چگونه مانع از دیدن اخبار خوب کشور شدند
  • روزنامه نگاری با قدرت تیتر
  • طرحی برای رسانه‌های فردای ایران
  • جاری شدن سیل ویرانگر در کنیا با ۷۶ کشته
  • افزایش شمار قربانیان سیل در کنیا
  • خبرگزاری کره شمالی جلوتر از خبرگزاری های ایران
  • آموزش خبرنگاران شهرستان‌های غرب گیلان
  • حمله روزنامه جوان به تعطیلی شنبه
  • حمله روزنامه جوان به مدافعان تعطیلی شنبه